پودر ای استوار ترین سرو که جمع اند همه به زیر سایه ات

پدر ای محکم ترین اراده که کرده اند به تو تکیه خانواده ات

تو ای ناخدای کشتی خانواده ات تا ساحل امن کبریای

تو ناخدای روزهای سخت و طوفانی پیش روی روزگاری

تو  فرشته ای از جنس فرشته های زیبای کبریای

فرشته ای که راه نجات خانواده است از جانب دات کبریای

پدر شمعی ست روشن تا شود راهنمای فرزند

آب شود قطره قطره تا قد کشد ذره ذره فرزند

اوست آبادی و سنگر برای همسر وفرزندان

اوست پله پله کانی امن وایمن برای فرزندان

کند تربیت فرزند از عمق وجود اش با جان

آرزوست او رود خار در چشمش اما مورد در پای فرزندان

اوست قهرمان دخترش و دوستدار پدر است دختر

اوست حامی پسرش و پسر دوستدار شود مثل پدر

خدایا حفظ کن این عزیز را برای ما

که تمام آرزویست سلامتی و طول عمرش برای ما

خود 

برادر به هوش باش 

راز اشکار شده ی پیراهنای سیاه تو بازار

 این عکس پیراهنی است که دراستانه محرم واردبازارشده است اسم حسین روباحرف صادنوشتن به شکل حصین  ..حصین ابن تمیم .کسی است که درسپاه عمرسعدعلیه امام حسین (ع)جنگیده است .تصویری که روی لباس میبینیدتصویریک خواننده پاپ است که به حسین ابلیس معروف است بیاییدبابه اشتراک گذاشتن این عکس  مردم راازخریدچنین اجناسی اگاه کنیم..

این پیام رو توگروهها وشخصیهاتون نشر بدید

تو کجای که همه جانان فدایت تو کنم 

که این جان وان جان وهمه جانان فدایت می‌کنم

جان بی مقدار خود جانی که دادم به یار و جان جانا

همه را در یک نگاه تو ،به تو تقدیم کنم ،جانا

تو خود همه جان منی ومن هیچ در وصف نگاه تو

من سر بریدم ،سر بر راه تو من بریدم

من جان می سپارم ،در نگاهت جان سپردم

چه کنم که ندارم هیچ ای جانان من که کنم فدای تو 

جز این جان ،که اگر لایق توست اینم فدای تو

کنم.هرروز دعای فرج برای فرج امام هما

گر این هم نکنیم ،بمیرم زود از دوری شما

فرج شده تنها امید ما تهی دستان بی مقدار

تو خود فرج نما تا شود امید ما بسیار

سروده صادق مرادی کوچی در وصف یگانه هستی خدا امام زمان

ظهور نزدیک است من این را حس کردم

ظهور نزدیک است این است اعتقاد قلبی ام

او خواهد آمد شک نکنیم پایگاه ایمان را تقویت کنیم

پایگاهی مقاوم و نفوذ نا پذیر در دلمون ایجاد کنیم 

او خواهد آمد این همان امید به آینده دراین سختی ها ست

می آید و این دنیای پر هیاهو را او آرامش بخش است

گر امید به او نبود زندگی جهنمی می‌شد ،واقعا

قناری میخواند به امید روزی که شود رها

قفس است این دنیا بدون امید ظهور مولی

بی رویا بود اگر نبود اعتقاد فرج مولی

خدایا من رو سیه و بی مقدارهم دلی دارم

درست نیست هیچ پاکی در دفترم چه کنم منم دلی دارم

نه دیدنش را ندارم آرزو 

دانم که روسیه ام  آمدنش را آرزو

مرا چه به دیدار شما چشمانم ندارند لیاقت دیدار شما

من همینم که ، دانم ظهور شما نزدیک است 

همین برای سیه روی مثل من هم آرزو ست

تو عزیزترین نزد خداوند متعالی داری فراوان یاری

خداوندا تو خود سلامت دارش که همه دارن از امید یاری 

سروده صادق مرادی کوچی بی مقدار ترین یار امام زمان

مادرم ماه جان تو ای جانان من

مادرم ماه جان تو ای ماه شب چهارده ام

مادرم تو ای در عمق وجود و ای جانان من

صدای تو است تسلی بخش روح و روانم

عشق به تو داده امید برای رسیدن به آرزوهایم

خوشحالی توست تمام تلاشم در زندگی

سلامتی تو تنها آرزویم در زندگی ست

طول عمر ات هست خواسته من از پروردگار

هرگز نبینم ناراحتی ات،باشد بر مدارت روزگار

پروردگار را مادرم دادم زجروناراحتی بسیار

در کودکی با ندانی،.و بعدش با مشکلات بسیار

ماه جان هست در حق برازنده یک مادر

هم هست ماه فرزندان و در عمق جان او مادر

زیبا ترین مخلوق پروردگار است ماه جان 

زیبا ترین چیزی که داده به من او ، هست ماه جان 

دعای من این است ،. که شوم فدایت ماه جان

این را از عمق وجود ام هستم خواهان ای ماه جان

خدا خود دهد پاداش این صداقتت را

یاد گرفته ام یک رنگی از رفتار تو این را

تو هیچ گاه نداشتی چشم داشتی از کسی

نخواستی بدی برای کسی حتی دشمنانی که داشتی

همیشه بود ی مورد حسد چون لقب ات این بود که دل پاکی

همیشه کردن به تو امانت دادی جواب شان با مهربانی

هر چه گوییم از حسن اخلاق ات کم گرفته ام بخدا

هست شاهد این ادعاها، رفتار ی که داری وخود خدا

خدایا تو خود باش حافظ ماه جان من

نه تنها  هست مادر برایم بلکه هست جانان من

سروده صادق مرادی کوچی در وصف یگانه هستی خدا مادر ام شکر که دارم این نعمت را و حفظ کن مادر همه را 

گر امروز و فردا کردم 

کارگر لحظه را رها کرد م 

گر غبار نا امیدی بر تنم جا کرده 

گر خستگی از دنیا بر وجودم رخنه کرده 

عشق را وقتی شناختم  در قفس دل جا کردم 

رها گشتم وقتی عشق را لمس کرد م

عشق مرا سیراب خویش کرد و رهایم کرد

 دنیای را از عشق کپی کردم

او بود،.زمان و گذرش معنا داشت

او بود ، خستگی از تن برون رفتن معنا داشت

او رفت و نفس کشیدن بی معنا شد 

او رفت و امید به آینده سخت تر شد

وقتی او رفت تنها تر از خویش شدم 

وقتی او رفت غمگین ترین غم شدم 

تو مرا با عشق خود آشنا کردی ومن رها یش

تو مرا با خود م آشنا واز منیت دور کردی

خدایا بار دگر جان و دلم رخنه کن 

خدایا بار دگر مرا اسیر واز تن رها کن

تا به کی هجران این اسارت این فراغت تا به کی

گر این هجران تقصیر گناه من است وصالش با تو خدای

سروده صادق مرادی کوچی